آرشیو آبان ماه 1403

دانلود رمان های جدید و جذاب ایرانی

دانلود رمان مطرود از آرزو نامداری و هانیه وطن خواه

۱ بازديد

دانلود رمان مطرود از آرزو نامداری و هانیه وطن خواه

در این پست رمان مطرود از آرزو نامداری و هانیه وطن خواه را اماده کردیم. برای دانلود رمان مطرود از آرزو نامداری و هانیه وطن خواه در ادامه مطلب همراه ما باشید.
چند قرص از پاکت جدا کرد و کف دستش ریخت.

خودش و وانیار همیشه بدمریض بودند.
سخت بیمار می‌شدند و طلیعه به همین علت، جوانب همه چیز را سنجیده بود و به راه دور فرستاده بودش.

- وفا؟

تب‌دار و کش‌دار نامش را به زبان راند. هربار نامش را می‌خواند ذهنش فلاش می‌داد و معنی اسمش را یادآوری می‌کرد.


وفا نزدیکش شد.
اخم‌هایش درهم بود.
چشمان زیبایش هم خسته به نظر می‌رسید.
قرص‌ها را سمتش گرفت و خواست کف دست اویس بریزد که اویس مچ دستش را چسبید .
دخترک آب دهانش را قورت داد . مرد بیمار سنگین نگاهش می‌کرد.

اویس کف دست او را به لب نزدیک کرد ، قرص‌ها را به‌واسطه دستان او خورد و بی‌آب قورت داد.


اخم‌های وفا درهم بود.
حال اویس بهتر می‌شد.
وفا ویتأمین C که در آب می‌جوشید را تماشا می‌کرد و ذره‌ای نگاه به چشمان داغ و ملتهب او معطوف نمی‌کرد.
هنوز این میان فکر اویس گریز می زد به آن بسته قرص لعنتی.
یعنی با کسی رابطه جنسی داشت؟
فکر این موضوع هم می توانست ، خشمگینش کند.
با دست پیشانی داغش را لمس کرد و برای انحراف فکرش از این موضوع نفرت انگیز ، به حرف در آمد.

- چطور اومدی تو؟

- در باز بود! این همه سند و مدرک این پروژه تو این کانکسه؛ بهمن بهم اعتماد کرده که چار چشمی حواسم به همه چی باشه.

اویس میان این حال بد و چشم‌هایی که باز از شدت داغی می‌رفت که بسته شود، نتوانست پوزخندش را کنترل کند.

- خوب مواظب مال باباتی!
۰ ۰